جدول جو
جدول جو

معنی بیت خال - جستجوی لغت در جدول جو

بیت خال
(بَ / بِ)
دهی از دهستان قصبۀ نصار است که در بخش معمرۀ شهرستان آبادان واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی خال
تصویر بی خال
(دخترانه)
بی نشان (نگارش کردی: بخا)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
بی فکر، بی اندیشه، بی غم
فرهنگ فارسی عمید
(بُ)
بت خاله. نام بتخانه ای است. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
ورق بازی که دارای هفت خال باشد. (یادداشت مؤلف). هفت خال بنابر انواع خالهای ورق چهار نوع است: هفت خال دل، هفت خال خشت، هفت خال پیک و هفت خال خاج یا گشنیز
لغت نامه دهخدا
(بِ)
نام بازیی است که با یک چوبدست و توپ مخصوص روی چمن انجام دهند و یکی از بازیهای ملی کشور ایالات متحدۀ امریکااست که در 1865 میلادی تنظیم گردید و در بعضی کشورهای دیگر نیز رایج است و میتوان آن را نوعی چوگان بازی شمرد و بین دو گروه 9 نفری انجام میگیرد و در اصل مأخوذ از بازیهای انگلیسی است. (دائره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
عبری، بمعنی خانه خداست. بیت الله : چون ابراهیم بزمین موعود رفت چادر خود را در اراضی که در حوالی بیت ایل است برپا نمود. (سفر پیدایش 12:8 و 13:3) و یعقوب نیز در وقتی که از حضور برادر خود به الجزیره فرار میکرد در نزدیکی شهر لوز بیتوته نمود در آن شب رؤیای عظیمی مشاهده کرده آنجا را بیت ایل خواند. زیراکه خداوند عیسی مسیح در آن شب بروی نمودار شد. (سفرپیدایش 28:11-29 و 31:13). اما موقع شهر بطرف شرقی راهی است که از اورشلیم بپائین میرود و مسافت راه ازاین دو شهر به اورشلیم به یک اندازه است و شهر مرقوم در قدیم الایام مسکن پادشاهان کنعانیان بود و چون به حسب قسمت به بنی افرائیم رسید نتوانستند که آنرا مسخر نمایند تا زمانی که جاسوسان ایشان را آگاه ساختند. (سفر داوران 1:22-26). باری تابوت عهد نیز مدت مدیدی در این شهر بود پس از آن سیربعام دو گوساله طلایی ساخته یکی را در آنجا نصب نمود. (اول پادشاهان 12:28-33) و دور نیست که به همین واسطه هوشیع نبی آن را بیت آرن یعنی خانه بتها خواند. (10:5 و 8). (از قاموس کتاب مقدس). و رجوع به دایره المعارف فارسی شود
لغت نامه دهخدا
اسم بیدمالیدن، پاکد کردن زنگ از روی آیینه شمشیر و سلاحهای دیگر بوسیله چوب بید و چوبهای دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
بی فکر و اندیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت خال
تصویر هفت خال
هفت خال نرد. مجموعه نقطه های هردوسمت مقابل ازطاس (کعبتین) : (درکعبتین مقابل یک نقطه شش نهاده اند ودرمقابل دو پنج ودرمقابل سه چهار، بنابر آنکه خواستند نقش را از بالا وزیرچون جمع کننداز هفت - که عدد سیارات است - تجاوزنکند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
بی فکر، بی اندیشه، غافل، بی غم، لاقید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیس بال
تصویر بیس بال
((بِ سْ))
از ورزش های گروهی با توپ که شبیه بازی چوگان است
فرهنگ فارسی معین
بی غم، بی فکر، بی قید، غافل، سهل انگار، لاابالی، لاقید
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
خاليٌّ من الهموم
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
Carefree
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
insouciant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
beztroski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
걱정 없는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
беззаботный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
sorglos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
بے فکر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
নিরবিচলিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
bila wasiwasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
kaygısız
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
のんきな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
无忧的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
חסר דאגה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
निराकार
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
tanpa khawatir
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
ไม่กังวล
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
zorgeloos
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
безтурботний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
spensierato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
despreocupado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی خیال
تصویر بی خیال
despreocupado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی